شیر و موش
بود شيري به بيشه اي خفته
* * *
اتفاقاً سه چار روز دگر
* * *
اين حكايت كه خوشتر از قند است
موشكي كرد خوابش آشفته
بر سر و دوشش اسب تازي كرد
گه رها كرد و گاه باز گرفت
متغير ز موش بد رفتار
شد گرفتار موش بازيگوش
به هوا برده بر زمين زندش
با دم شير مي كني بازي
گريه كرد و به التماس افتاد
موش هيچ است در برابر شاه وحوش
موش را نيز گربه رنجه كند
از تو امّيد مغفرت دارم
پنجه وا كرد و موش را ول كرد
* * *
اتفاقاً سه چار روز دگر
شير را آمد اين بلا بر سر
در همان حول و حوش دام نهاد
عوض گرگ، شير گير افتاد
از براي نجات او بشتافت
تا كه در برد شير از آنجا جان
* * *
اين حكايت كه خوشتر از قند است
حاوي چند نكته از پند است
با قويتر ز خود ستيز مجو
از بزرگان گذشت مطلوب است
قدر نيكي شناس بايد بود
بد به خود كرد و نيك با خود کرد
كه گهي سودها بردي ز حقير
خود رها شد ز پنجه ي صياد
مي شود مايه ي خلاصي شير
دانلود دکلمه مرثیه عاشورا با صدای محمد تابناک
دانلود دکلمه مادر با صدای محمد تابناک
+ نوشته شده در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 12:1 توسط محمد تابناک
|